چگونه حسرت گذشته را نخوریم و احساس پشیمانی نکنیم؟
چگونه حسرت گذشته را نخوریم و احساس پشیمانی نکنیم؟ این سؤال را ماروین، یکی از شنوندگان پادکست، برایمان ارسال کرده است.
منبع: https://markmanson.net/regret
«سلام جناب آقای جان. من مردی 72 ساله هستم که چهار فرزند بالغ دارم. همسرم از دنیا رفته است. روی هم رفته زندگی خوبی داشتهام و فکر میکنم در بسیاری از سالهای عمرم به خداوند خدمت کردهام.
اما میتوانم فرصتهای گذشته زندگیام که از دست رفتهاند را به یاد بیاورم: مأموریتها، سفرهای کوتاهی که آنها را رد کردهام، مأموریتهایی که آنها را پشتیبانی نکردم، حتی فرصتهایی تخصصی و حرفهای که آنها را نپذیرفتم و احتمالا باید در هر مرحله از آن مسیر راههای بهتری برای سرمایهگذاری و جبران وقتم داشته باشم.
اکنون در این سن و سال، حسرتها و پشیمانیهایی از گذشتهام را مدتهای طولانی است که در ذهنم نگه داشتهام.
همه این حسرتهای کوچک روی هم انبار شدهاند و ذهنم را اینطور درگیر کردهاند که مدام با خودم میگویم: آیا برای پیرمردی مثل من ممکن است که گذشته خود را مرور کند و به این نتیجه برسد که آیا من مکررا در طول آن سالها اراده خداوند را از دست دادهام؟
یا آیا کسی که امروز هستم اراده خداوند است که به طور کامل در تمام تصمیمات من متجلی شده و بنابراین ابدا هیچ حسرتی نباید داشته باشم؟
یک مرد مسن ایماندار به خداوند و مقدرات و قدرت مطلق او، باید چگونه به شکستها، تقصیرات و فرصتهای از دست رفته گذشتهاش نگاه کند؟»
چگونه حسرت گذشته را نخوریم
در ایمان خود ثابت قدم بمانید تا به پاداش برسید. بسیار خب، همانطور که میتوانید تصور کنید، این دقیقا به هدف میزند. او 72 ساله است و من (نویسنده= جان پایپِر) 73 ساله. من آن مرد هستم درسته؟ من و ماروین هر دویمان در دهه هفتاد زندگیمان هستیم.
ما هر دو بیشتر عمرمان را به گذشته زندگیمان فکر میکنیم. و هیچ چیزی وجود ندارد، مطلقا هیچ چیزی وجود ندارد که بتوان گذشته را عوض کرد و این گاهی اوقات خیلی من را ناراحت میکند. این گاهی اوقات به شدت من را آزرده میکند.
سی و سه سال دوران خدمت من به عنوان معلم معنوی کامل شده است. من خدمت خود را در سال 1980 آغاز کردم و در سال 2013 بازنشسته شدم.
هر ثانیه از خدمتم، هر کلامی که بر زبان آوردم، هر نگرشی که داشتهام، هر کاری که انجام دادهام یا انجام ندادهام، در ملکوت و مقدرات الهی ثبت شدهاست و آنها از کوه اورست ثابتتر و تغییرناپذیرتر هستند.
هر کاری بکنم، هر کاری، آن سالها را بهتر یا بدتر نمیکند. این فکر خوبی است. منظورم این است که تا آنجا که امکان دارد واضح و روشن است. درست است؟
اما این فکر تا زمانی که کارتان با زندگی تمام نشده است و به گذشته نگاه نکردهاید، شما را ناراحت نمیکند. من عادت داشتم که به چیزهایی مانند: «میخواهم کمی بهتر باشم. میخواهم بهتر شوم» فکر کنم.
بسیار خب، اینها همه تمام شده است. قرار نیست شما چیزی را بهتر کنید. تمام شده و رفته است. قرار نیست آن سی و سه سال بهتر یا بدتر شود.
و خب، ماروین فقط دارد به این مسئله دوباره نیرو میدهد. ممنونم از تو ماروین. سؤال خوبی پرسیدهای. واقعا خوب است. با این درک و آگاهی که اکنون نسبت به نحوه نگاه به گذشته دارم، چند چیز است که میتوانم برایتان بگویم:
خاطرات، شما را فریب میدهند.
خاطرات گذشته ما کاملا و مطلقا غیر قابل اعتماد هستند. اگر سعی کنید که میزان موفقیتها و شکستهای گذشته خود را بسنجید - خوبی در مقابل بدی، دوست داشتن در مقابل نفرت داشتن، مفید بودن در مقابل مفید نبودن قرار میگیرد و به این شکل گویی دارید با خودتان شوخی میکنید. خاطرات ما کاملا بیفایده هستند، به چهار دلیل.
بسیاری از اشتباهات و گناهان ما از چشممان پنهان هستند.
من خیلی از چیزها را در این مدت زمان طولانی کاملا فراموش کردهام. ده هزار چیز است که من به یاد نمیآورم که شاید خوب بودهاند و شاید هم بد بودهاند. نمیدانم. آنها را به یاد نمیآورم. اگر تلاش کنم که گذشتهام را در ذهنم مرور و بازسازی کنم و چیزهایی را اضافه کنم، قطعا نا امید میشوم.
قلبمان فریبکار است. قلب چیزهایی را خوب جلوه میدهد در حالی که خوب نبودهاند.خودمان را فریب میدهیم.
حتی خاطره خوب هم الزاما نمیتواند در روز جزا مدرک مهمی باشد. بنابراین از تفکر خیلی زیاد در مورد خاطرتان چه خوب و چه بد هوشیار و مراقب باشید.
حسرتها و پشیمانیها را فقط برای یک چیز به یاد آورید
خوب است که اشتباهات و گناهانمان را به یاد بیاوریم و احساس پشیمانی کنیم. احساس پشیمانی فقط برای همین خوب است. این حس پشیمانی هم به چهار دلیل خوب است.
زندگی بدون حسرت و پشیمانی یک سراب است. اگر به گذشتهتان نگاه کنید و اشتباه و گناهی در آن نبینید و از اشتباهات و گناهانتان احساس ندامت و پشیمانی نکنید، پس واقعیت را نمیبینید.
واقعیت را احساس نمیکنید. شما سراب میبینید. همه ما گناهکار هستیم و در زندگی مرتکب اشتباهاتی شدهایم. نگرشها، کلام و اعمالی داشتهایم که خداپسندانه نبودهاند بلکه خودخواهانه بودهاند، از روی محبت نبودهاند بلکه از روی سنگدلی بودهاند، از سر ایمان نبودهاند بلکه از سر ترس بودهاند.
چیزهای بسیار زیادی بودهاند که از دهانتان بیرون آمدهاند و قصدشان ساختن نبودهاند و مسیرهای خوب بسیار زیادی بودهاند که با انگیزههای اشتباه طی شدهاند. زندگی بدون حسرت، سراب است.
روزهایی که کارهایی انجام دادهاید که شما را از خدا جدا کرده است را به یاد بیاورید. روزهایی که نا امید و بدون خدا بودهاید.
مطمئنا دلیل این خاطره این است که به سپاسگزاری ما از فضل و رحمت خداوند وابسته است و حس قدردانی ما را تشدید میکند.
و آخرین دلیل برای به یاد آوردن اشتباهات و گناهانمان در زندگی. انسان درستکار هرگز گذشتهی حسرتبار خود را فراموش نمیکند. او خدا را شکر میکند که راه نجات و جبران اشتباهاتش را پیدا کرده است.
بنابراین، من چنین نتیجهگیری میکنم که به یاد آوردن اشتباهات و گناهان و احساس پشیمانی و ندامت از آنها خوب است.